کد خبر: 1292113
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۱:۲۰
رقابت بازیگران متعددی از جمله مصر، امارات، عربستان، روسیه، چاد، ایالات متحده و اسرائیل بر سر دسترسی به دریای سرخ، منابع طلا و نفوذ ژئوپلتیک باعث شده بازیگران خارجی به جای حل چالش، بحران در سودان را تشدید کنند
احسان شیخون

جوان آنلاین: بحران سودان یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های سیاسی، امنیتی و انسانی جهان امروز است که از آوریل ۲۰۱۹، پس از اعتراضات گسترده مردمی با برکناری عمر حسن البشیر رئیس‌جمهور سودان، پس از سه دهه حکومت از قدرت آغاز شد. پس از آن، یک شورای نظامی انتقالی به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان تشکیل شد که در نهایت در نوامبر ۲۰۲۱ طی توافقی، عبدالله آدم حمدوک که در کودتای نظامی ۲۵ اکتبر ۲۰۲۱ ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شده، بود، مجدداً به عنوان نخست‌وزیر به مقام خود بازگشت. 

اما از آوریل ۲۰۲۳ درگیری‌ها در خارطوم بالا گرفت. ارتش سودان به رهبری عبدالفتاح البرهان و نیرو‌های پشتیبانی سریع (آر. اس. اف) به فرماندهی محمد حمدان دقلو (حمیدتی) وارد جنگی داخلی علیه یکدیگر شدند که نتیجه آن تاکنون آوارگی قریب به ۸ میلیون نفر، قحطی گسترده برای یک سوم جمعیت سودان، ۲۰ هزار کشته و ۳۵ هزار زخمی بوده است. 

میراث داری ۵۷۰ گروه قومی- زبانی!

ریشه‌های این بحران برای کشوری که از سال ۱۹۵۶ استقلال یافته و ۱۹ کودتای نظامی را تجربه کرده است، چه می‌تواند باشد؟ بحران سودان را باید با نگاهی تاریخی و جامعه‌شناسانه در پستو‌های جامعه‌شناسی تاریخی بررسی کرد. آنچه در ابتدا رخ می‌نمایاند، ریشه‌های عمیق اختلافات قومی، قبیله‌ای، مذهبی، زبانی و فرهنگی است که در دوران معاصر با نبود یک دولت ملی فراگیر به عامل مهم تنش مبدل شده است. 

سودان میراث‌دار نزدیک به ۵۷۰ گروه زبانی و قومی است که در سه دسته اعراب و عرب‌زبان‌ها، آفریقایی‌ها/غیرعرب‌ها و اقلیت‌های بومی و مرزی جای می‌گیرند. اعراب ۵۰ درصد جمعیت سودان را تشکیل داده‌اند و غالباً ساکن خارطوم بوده و بخش غالب نخبگان سیاسی و نظامی از آنها شکل یافته است. غیرعرب‌ها نیز عمدتاً در دارفور ساکن هستند. تا قبل از جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱، دهه‌ها جنگ میان اعراب شمالی و اقوام آفریقایی جنوبی بر سر تبعیض، دین، و منابع طبیعی ادامه داشت. یکی از خون‌بارترین این جنگ‌ها، در دارفور مابین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ رخ داد. در این جنگ دولت عمرالبشیر شبه‌نظامیان عرب محلی به نام «جنجوید» را علیه شورشیان (جنبش عدالت و برابری و ارتش آزادی‌بخش سودان) به کار گرفت و در نتیجه اقدامات شبه‌نظامیان جنجوید، بیش از ۳۰۰ هزار نفر کشته و ۵/ ۲ میلیون نفر آواره شدند که باعث شد دادگاه کیفری بین‌المللی در سال ۲۰۰۹ عمرالبشیر را به اتهام جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی تحت پیگرد قرار دهد. نیرو‌های پشتیبانی سریع (آراس‌اف) ریشه در شبه‌نظامیان جنجوید طرف درگیر با ارتش سودان دارند که بخش زیادی از مناطق غربی کشور، به‌ویژه دارفور را در اختیار گرفتند. به همین ترتیب، جایگاه قومی و قبیله‌ای ژنرال البرهان از قبیله جعلیین (اعراب شمالی) که با نفوذ و مرتبط با ارتش هستند در برابر حمیدتی از قبیله رزَیقات (عرب‌های دارفور) که ساختاری عشایری دارند، نوعی صف‌آرایی مرکز و حاشیه در کسب جایگاه قدرت است. 

زمانی طولانی برای مهار

در کنار این تضاد‌ها و منازعات قبیله‌ای، نباید از میراث استعمار هم غافل شد. استعمار بریتانیا- مصر (۱۸۹۹ تا ۱۹۵۶) یک ساختار قدرت مرکزگرا و نابرابر ایجاد کرد، تمرکز قدرت و توسعه در شمال و مرکز (عربی‌زبان‌ها) و حاشیه‌نشینی جنوب، غرب و شرق (اقوام آفریقایی). این الگوی نابرابر پس از استقلال هم ادامه یافت و دولت‌های بعدی نابرابری را بازتولید کردند، نه اصلاح. جدایی سودان جنوبی در ۲۰۱۱ هم نتیجه همین شکاف‌های تاریخی و بی‌توجهی به مطالبات قومی بود، اما خواست و بازی قدرت‌های خارجی نقش پررنگی را در این منازعات برجای گذاشته است. رقابت بر سر دسترسی به دریای سرخ، منابع طلا و نفوذ ژئوپلتیک باعث شده بازیگران خارجی به جای حل بحران آن را تشدید کنند. مصر، امارات، عربستان، روسیه، چاد، ایالات متحده و اسرائیل هر کدام از طرفی حمایت یا فشار وارد کرده‌اند. مصر از ارتش سودان و ژنرال عبدالفتاح البرهان حمایت می‌کند. دلیل اصلی این حمایت، نگرانی مصر از نفوذ نیرو‌های پشتیبانی سریع (آراس‌اف) و بی‌ثباتی در مرز جنوبی‌اش است. از سوی دیگر، مصر سودان را متحد طبیعی خود در پرونده سد النهضه (سد بزرگ اتیوپی) می‌داند. 

تاکنون عربستان از ثبات در سودان به‌عنوان یکی از کشور‌های مهم در شاخ آفریقا حمایت کرده و سعی داشته نقش مهمی در تلاش‌های میانجی‌گرانه ایفا کند. از این رو، میزبان چندین دور گفت‌و‌گو بین طرف‌های درگیر در شهر جده بوده که البته نتیجه‌ای به دنبال نداشته است. 

در این بین، امارات به‌طور غیررسمی متهم به حمایت از نیرو‌های پشتیبانی سریع است و اخباری مبنی بر ارسال تجهیزات نظامی و پشتیبانی مالی به حمیدتی از طریق مسیر‌های غیررسمی شنیده می‌شود. به نظر می‌رسد، هدف امارات ایجاد اهرم نفوذ در منطقه شاخ آفریقا و دسترسی به منابع طبیعی سودان از جمله طلاست. از آنجا که نیرو‌های پشتیبانی سریع بر بخش زیادی از منابع طلای سودان تسلط دارند، با انتقال آن به امارات، منابع مالی عمده‌ای برای خرید سلاح و تداوم جنگ به دست آورده‌اند. ترکیه نیز از جمله کشور‌هایی است که در سال‌های اخیر روابط اقتصادی و نظامی با سودان را تقویت کرده و به دلیل اهمیت بندر سواکن در دریای سرخ، سودان برایش اهمیت دارد. 

ایالات متحده، اتحادیه اروپا و روسیه به‌رغم نگرانی از افزایش مهاجرت، قاچاق اسلحه، و رشد گروه‌های تروریستی در آن منطقه، هر کدام به دنبال پیشبردن منافع تجاری و اقتصادی خود هستند. قطر به عنوانی بازیگری خاموش، اما پر نفوذ، روابط تاریخی نزدیکی با جنبش‌های اسلام‌گرای سودان (به‌ویژه در دوره عمر البشیر) داشت و در بسیاری از پروژه‌های توسعه‌ای سودان، به‌ویژه در دارفور، سرمایه‌گذاری کرده بود. اکنون قطر با کاربست دیپلماسی نرم، سعی در حفظ جایگاه منطقه‌ای خودش در سودان دارد و تاکنون از گروهی حمایت نکرده است. چین هم از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در صنعت نفت سودان بوده، اما به دلیل ناامنی، بسیاری از پروژه‌هایش را موقتاً متوقف کرده است. 

اسرائیل که سال‌هاست به دنبال گسترش روابط با کشور‌های آفریقایی به‌ویژه در منطقه شاخ آفریقا بوده، سودان را به عنوان حوزه‌ای کلیدی برای خود تعریف کرده است. سودان برای اسرائیل از نظر موقعیت جغرافیایی مهم است، به ویژه در مسیر ارسال اسلحه به غزه و به عنوان مانعی در برابر نفوذ ایران در شاخ آفریقا به آن می‌نگرد. 

در مجموع، منازعات داخلی به همراه سیاست قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همه از مواردی بوده که تاکنون مانع از ثبات در سودان شده و پیش‌بینی می‌شود با وجود اینکه ارتش سودان موفق شده کنترل بخش‌های مهم پایتخت را از آن خود کند، اما تا سرکوب نیرو‌های پشتیبانی سریع و بازگرداندن امنیت و ثبات به سودان زمان و تلاش قابل توجهی نیاز است.

برچسب ها: خارطوم ، جنگ ، سودان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار